نمایشنامه صلیب سرخ را می توان یکی از پیچیده ترین آثار سم شپارد دانست. این متن در نگاه اول بسیار ساده و بدون هیچ پیچیدگی در ساختار و محتوا به نظر می رسد. اما با کمی تامل به اندیشه ی ژرف و نگاه نقادانه ی شپارد به انسان و ماهیت انسان پی خواهیم برد. شپارد نگاهی ابسورد به انسان دارد. شخصیت جیم را در کلبه ای خارج از هرگونه محرک برای انسان مدرن رها می کند و انتظار دارد، اون به مثابه انسانی آگاه بر ناتوانی خود مسلط شود. نه تنها چنین اتفاقی دور از دسترس است، بلکه شخصیت بیشتر به درون تنهایی و پوچی خود فرو می رود و بیشتر آگاهی اش را از دست می دهد. شپش، نمادی نمادین از هرج و مرج و آشفتگی بشر مدرن است. جیم در نمایشنامه بیشتر از ده سال گرفتار شپش هایی ایت که بدنش را فرسوده کرده است و این فرسودگی، از حجم زیاد و کثرت شپش ها نیست. بیماری از بی عملی آغاز می شود و گویی روحی نامرئی که باعث حرکت و زنده بودن جیم می شود، همین شپش ها هستند که در عین بیماری، درمان نیز هستند.
درباره این سایت